یه سوال

 وقتی تو یه بازه امتحانی هستی چیکار کنیم حالمون عوض شه؟؟؟؟


خب من یه جواب دارم براتون به طور خلاصه بگم رندم واک ولی من اینجا نیستم که خلاصه بگم :) پس


1- صبح پامیشید میرید یکی از اون امتحان هایی که درگیرشی رو میدی چه بهتر که ریض فیز هم باشه و خب حالا یا راضی یا نا راضی میای بیرون :)


2- تعدادی از دوستان پیدا میشن که از تصمیم شما برای بیرون رفتن و ناهار استقبال میکنن و خب راه میفتید و از اینجاست که استراحت شروع میشه. حالا بهترین وسیله نقلیه چیه ؟ احسنت متروی تهران ولی در این موقع تعداد خودتون هم درنظر بگیرید یه دفعه 17 نفر با هم وارد مترو نشید:) 


3-حالا ناهار رو گرفتید و خب چه جایی بهتر از پارک دانشجو برای غذا خوردن دسته جمعی(البته بگذریم از کسایی که زودتر شروع کردن)

 و خب بعد ناهار احتمالا بعضی از دوستان ترک جمع خواهند کرد.

قطعا وقتی یه عده آدم اومدید بیرون نمیشه دست جمعی عکس ننداخت و چه جالب تر یه آدم غریبه هم همینطوری بیاد وسط عکس و باهاتون عکس بندازه.

در این مرحله هم ممکنه باز هم تعدادی خداحافظی کنند درحالی که اصل ماجرا مونده.




4- اگر خوش شانس باشید یکی هست اون وسط که تازه گواهینامه گرفته و خب  :)  بستنی بعد ناهار میچسبه .

حالا شما بگو اگر چهارراه  ولیعصر باشی و بستنی دستت چی کار بهتر از قدم زدن تو انقلاب و خب سر و گوش جنبوندن اینور و اونور میشه کرد. 



5-اوالا این قسمت از داستان رو منم نفهمیدم چیشد قرار بود بریم پارک لاله ولی چرا از دانشگاه سردر آوردیم نمودونم پس این قسمت دستورالعمل خالی خواهد ماند. ولی خب اگر شما هم دانشگاه تهران رو انتخاب کردید پس بدانید و آگاه باشید که

دانشگاه تهران جای بزرگیه و جاهایی وجود داره که حتی خودشونم خبر ندارند ولی پیدا کردن اینها برای یه تعداد شریفی که از امتحان ریض فیر میان اصلا مشکل نیست چون که ..... بماند حالا. 

مثلا میدونستی که برج نگهبانی دارید ؟هوی با تو ام دانشجوی تهران یه لحظه اون درخت و بوته دانشگاهتون رو ول کن به حرف من گوش بده بچه جان،و حتی کنار این برج تون پله اظطراری هست و درش باز خب نمیدونی دیگه کلا چسبیدید به گل و بوته و درخت و ....  ولی از من به تو نصیحت که تو اون باغ و بوستان داری میپلکی برو به مسئولین بگو آبخوری میزارن شیر هم بزارن. اصلا اینا به کنار میدونی چقدر کتابخونه مرکزیتون خوبه حداقل در اون حدی که ما استفاده کردیم جای مفیدی بود و حتی دعای خیره جوانانی رو پشت سر خودش داره :)


میخوام بازم از دانشگاه تهران گردی بگم ولی نه قابل توصیفه نه قابل بیان ولی برای حسن ختام بدونید اون در خوشگله باز نمیشه (بنظر میاد)



6- حالا شما بگید، ناهارتون رو خوردید، گشتتون هم که زدید، دانشگاه تهران رو هم که وجب کردید الان نوبته چیه ؟ نخود نخود هر که رود خانه خود؟ نه اشتباه میکنید الان وقتشه تصمیم بگیرید بعدش کجا برید که خودش جلسه و شورا میطلبه  (البته بود دوستی (نخودی :) ) هم که اون خانه خود نرفت، رفت خونه مادربزرگه که منم نمیدونم کدوم وره)



7-بعد کلی بحث با یه ایده ناب به این نتیجه خواهید رسید چی بهتر از جوج زدن تو تپه ها عباس آباد و حالا باید در عملیاتی دنبال پیدا کردن سیخ و زغال و جوج بگردی و من خودم در عجبم سیخ تو انقلاب '-'



8-واقعیتش اینجای داستان راهنمایی خاصی نداره ولی خب تجربش جالبه شما درنظر بگیر یه عده جوون درحال درست کردن جوج بعد از گذروندن همچی روزی قطعا حس و حال خوبی خواهد داشت که با رد دادن های بعضیا یا آتیش بازی بعضی دیگه و حتی دستبرد غذایی دیگری جذاب تر هم میشه.



9-یعنی میشه تو همچین روز پر ماجرایی تو تپه ها عباس آباد باشی و پل طبیعت نری؟ قطعا نمیشه.

حالا شما در نظر بگیر که مسیرت هم صاف و مناسب دویدن چه شود ،میبینی یه عده وسط پارک دارن در دویدن رقابت میکنند(ساده شده آنچه روی داد) و مدیونید فکر کنید من کم بیارم.اصلا جدای مسیر خود پل طبیعت خوراک دویدنه  باز هم مدیونید ......

همه میرن پل طبیعت چیکار؟؟ آفرین ، عکس پس بعد از این که جوجتون رو زدید پامیشید میرید پل که عکس آخرتون هم بندازید چون بعید میدونم دیگه بتونید کار اضافه ای بکنید.


10- هر داستان و ماجرایی قطعا یه پایانی خواهد داشت و خب ما نیز و یکی رفت که کیف جا گذاشتش رو برداره یکی هم که معلوم نبود چرا این قدر آرومه توسط دوستانش به خوابگاه برده شد .

 حالا میتونم بگم که نخود نخود هر کی برفت خانه خود ،پس با رخت و لباسی دودی رفتیم سمت مترو تا اینکه ملت هم از بوی غذای ما فیض ببرند :)



پ.ن:قرار بود اسمش رو بزارم تپ و تپ و ...... و تپ (به تعداد نفرات و خود تپ در معنی رندوم واک) که مطلع شدم کلا اشتباه میکردم و گند زدم  ولی حیف و صد حیف


پ.پ.ن:یکی از دوستان یکسری عکس برای بیان ارادتش ... در دانشگاه تهران انداخت که برای حفظ امنیت خودش تعریف نمیکنم 


پ.پ.پ.ن: عکس قطعا زیاد بوده ولی خب چون مظر دوستان رو درمورد گذاشتن عکسی که توش حضور دارند تو وبلاگ رو نمیدونم به همینا راضی باشید


پ.پ.پ.پ.ن:ماجرای ما که خیلی طولانی تر از این بود ولی نه من توانایی نوشتن دارم و نه میشه راحت نوشت ،پس از همین فیض کافی رو ببرید