به نام او

 

رنگ آبی همیشه برام رنگ خیلی خاص و ویژه‌ای بوده و هست، به طوریکه تو اتاقم یا تو کمد لباس‌هام بعیده که حضور پررنگ آبی رو حس نکنید :) فکر کنم تقریبا دو سه سال پیش بود که دیگه خانواده از ابزار اجبار استفاده کردند و من رو به انتخاب لباسی جز تم رنگ آبی سوق دادند. 

 

خلاصه که آبی برای من خیلی عزیزه :)

 

چند وقت پیش، یک جایی تو همین دنیای مجازی برای یک عزیزی از آبی نوشتم، وصف آبی بی‌کران:

 

- یک ساعت قبل غروب

- آبی آسمون، خیلی یه دسته

- مثل ملحفه‌[ای که پهن شده باشه رو گنبد آسمون]

- بعد چون خورشید پایینه

- نورش ملایمه

- یه تم زرد ریز تو کل آسمون هست

- ابر هم باشه که [دیگه] فبها، از این ابر نازکا که نور ازشون میگذره

- اینا که مثل پنبه‌ی از هم باز شده اند

- آسمون این موقع نه مثل ظهر روشن روشنه، که یکم جون نداشته باشه

- نه مثل شب تاریک، تیره و دل گرفته

 

 

- آسمون این موقع آبی بیکرانه

 

 

خلاصه که همین. :)

 

 

پ.ن: اون قسمت‌هایی که داخل [] هست حین نوشتن اضافه شده.