تو فرهنگ ایران که بزرگ شده باشی با توصیفهای زیادی از عشق مواجه میشی که همهشون به زیبایی مفهوم عشق رو بیان میکنند. عشقی که من تو فرهنگ و ادبیات فارسی دیدم فرق داره با خیلی از عشقهای امروزی، یه استادی تو دانشگاه میگفت عشقهای امروزیمون خیلی شبیه جاهای دیگه زندگی شده، لیلی و مجنون کمتر میبینیم چون خودمون رو آزاد میبینیم به قولی باور داریم که اگر اینبار عاشق شدم و نشد، بازم وجود داره یکی دیگه اون بیرون تو دنیا که دوباره میتونم عاشقش بشم. یه جورایی احساس میکنم عشق برامون کالا شده، معشوق رو انتخاب میکنیم، اگر یه جایی هم دیگه به دلمون نمینشست یا خیلی سختی داشت برامون کنار میذاریمش میریم یکی که راحتتره رو پیدا کنیم. دیگه کمتر میشنویم کسی از عشق یکی دیگه مجنون شده باشه و سر به بیابون گذاشته باشه، تازه اگر همچین اتفاقی هم بیوفته احتمالا خودمون همون کسایی خواهیم بود که بهش برچسب دیوانه میزنیم.
یکی از قشنگترین توصیفهایی که از عشق و عاشق میشه و من خودم خیلی دوستش دارم اینه که عاشق در عشق معشوقش فنا میشه، دیگه خودش مهم نیست تنها چیزی که مهمه معشوقه، آسایش معشوق، خوشحالی معشوق و ... . مهم نیست خود عاشق اذیت میشه یا نه، رضایت معشوق مهمه، مهم نیست عاشق به معشوق رسیده (میرسه) یا نه، خوشحالی معشوق مهمه.
شاید کاملترین نوع عشق رو عشق خدا به بندش بشه دونست، خیلی وقتا نافرمانی میکنیم، گناه میکنیم، کفر میگیم ولی باز خدا دوستمون داره، دوستداشتنی شاید فراتر از دوستداشتنهای ما، دوست داشتن خالق به مخلوق. بنظرم سخته توصیف این دوستداشتن ولی خودم هربار که به لحظه به لحظه عمر 21 سالهام که نگاه میکنم، میبینم تمام لحظههایی رو که سر ناسازگاری با خدایخودم دارم و حتی خیلی وقتا پررویی میکنم دربرابرش و در کنار این میبینم لحظه به لحظه زندگیم رو که خدا هنوز دوستم داره، ناراحتش کردم ولی هنوز دوستم داره و عاشقمه.
به خاطر همه اینها بعید میدونم ما بتونیم تو عاشقی خدا باشیم.
یه جا یه جملهای از یه فیلمی خونده بودم که میگفت " خدا دید فرصت نمیکنه حواسش به همه بندههاش باشه، به خاطر همین مادرها رو آفرید ".
وقتی به دنیای اطرافم و عشق و روابط آدما به هم نگاه میکنم تنها جایی که میتونم مصداق و مشابهی از عشق خدا به بندش پیدا کنم، عشق مادر به فرزنده به همون اندازه زیبا و به همون اندازه همیشگی.
اینجا میرسم به عنوان متن، تو عاشقی خدا بودن سخته، ولی میتونیم مادر باشیم. عاشقی رو از مادرها یادبگیریم.
پ.ن: خیلی وقت بود میخواستم این متن رو بنویسم، روز مادر بهانه قشنگی شد برای نوشتنش، روز مادر مبارک :)
پ.ن: واقعیتش وقتی متن رو شروع کردم، برنامم این بود برای توصیف عشق مادرها بیشتر از این بنویسم ولی به اون پاراگراف که رسیدم هم نوشتنش برام سخت بود هم پیدا کردن بیان مناسب، تکمیل و پرورش اون پاراگراف رو به دل خودتون میسپارم.
پ.ن:
او به آزار دل ما هر چه خواهد آن کند ما به فرمان دل او هر چه گوید آن کنیم